فیک وقتی خواهر نامجون هستی و جین عاشقته

پارت۱۱
: واقعا
√آره
نامجون چیزی نگفت و ل.ب هاری رو بو.س.ید
+مبارک
∆تو فقط بلدی زد حال بزنی
+میدونم ولی مبارک
:هاری بیا توی اتاق من بخواب
√چی
:یعنی نمیای
√چرا که نه
∆هی منم برم پیش کوکم که تنهاست
+من سینگل برم فیلم رو ببینم
داشتم فیلم ترسناک می‌دیدم که به جای حساسش رسید
+وای حالا نمیتونم برم پیش نامجون چی کار کنم بین پسرا هم به جین نزدیک ترم پس میرم پیش جین
+تق تق تق
+میشه بیام تو
_بله
+ببخشید مزاحم شدم میشه امشب پیش تو بخوابم
_چرا که نه ولی چرا
+خوب فیلم ترسناک نگاه کردم
_بیا اینجا
+میشه توی بغلت بخوابم(خجالت)
_بله بیا اینجا
و جنی رفت توی بغل جین خوابید
+صبح از خواب بیدار شدم و رفتم توی پذیرایی
همه بچها مشغول بودن
:راستی امروز مامان بابا میان و نوبت عمل هم داری
√∆خداحافظ
:°خداحافظ بیبی
#بیبی
:بله
#شما دوتا باهم قرار می‌زارید
:آره از دیروز
پرش زمان به عمل
+مامان ،بابا ،نامجون ،هاری،جیا،جین،یونگی،هوسوک،جیمین،تهیونگ،کوک برام دعا کنید که زنده برگردم
:یااااا این چه حرفیه
پرش زمان به بعد از عمل
دکتر اومد بیرون
مامان و بابای جنی.چی شد دکتر
دکتر




#فیک